پنجره ای روبه تجلی

پنجره ای روبه تجلی

پشت دریاها شهریست که در آن پنجره ها روبه تجلی باز است
پنجره ای روبه تجلی

پنجره ای روبه تجلی

پشت دریاها شهریست که در آن پنجره ها روبه تجلی باز است

نسیم خشبو

نسیم خشبو

ای نسیم صبح خشبو میرسی 

از کدامین منزل و کو میرسی

میفزاید از تو جانها را طرب

تو مگر میآئی از ملک عرب

تازه گردید از تو جان مبتلا

تو مگر کردی گذر از کربلا

میرسد از تو نوید لاتخف

میرسی گویا ز درگاه نجف

بارگاه مرقد سلطان دین

حیدر صفدر امیرالمؤمنین 

حوض کوثر جرعه ای از جام او

عالم و آدم فدای نام او 

یارب امید بهائی را برار

تاکند پیش سکانش جان نثار 

 

برگرفته از کتاب :

کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی    

درگه دوست

بر درگه دوست هرکه صادق برود

تاحشر ز خاطرش علائق برود

صد سال نماز عابد صومعه دار

قربان سر نیاز عاشق برود 



(کتاب کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی)