پنجره ای روبه تجلی

پنجره ای روبه تجلی

پشت دریاها شهریست که در آن پنجره ها روبه تجلی باز است
پنجره ای روبه تجلی

پنجره ای روبه تجلی

پشت دریاها شهریست که در آن پنجره ها روبه تجلی باز است

سکوت

در خلوت شب در سکوت و تنهائی 

چه می کنی وقتی  بی خوابی 

وقتی همه در کنارت هستند 

ولی انگار که نیستند